نمیداند دل تنها میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست
***
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریهام فهمید مدتهاست، مدتهاست
***
به جای دیدن روی تو در خود خیرهایم ای عشق
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست
***
جهان بیعشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
***
من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل
تحمل میکنم هر چند جانکاه است و جانفرساست
***
در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد، زندگی زیباست
فاضل نظری
تک درخت