روباه و زاغ
شعر روباه و زاغ یکی از شعرهای کتاب فارسی دبستان است که برای اکثر ایرانیها یادآور خاطرات کودکی و مدرسه است و به اصطلاح نوستالژیک است. این شعر در اصل ترجمهی منظوم حبیب یغمایی است از شعر شاعر فرانسوی قرن هفدهم «ژان دو لافونتن»، اما در کتاب درسی به نام شاعر اصلی آن اشارهای نشده است.گفتنی است که دو ترجمهی آزاد دیگر هم از این شعر در زبان فارسی منتشر شده است. آنطور که در کتاب اصول فن ترجمهی فرانسه به فارسی آمده، "ایرج میرزا" و "نیر سعیدی" هم این شعر را ترجمه کردهاند.
زاغــکی قـالـب پـنـیــری دیـــد به دهـان برگرفت و زود پـریـد
بـر درخـتــی نشـسـت در راهــی کـه از آن مـیگذشت روبـاهـی
روبــه پـرفـریـب و حـیلـتســاز رفـت پـای درخت و کـرد آواز
گـفـت بـه بـه چـقــدر زیـبـایـی چه سـری چه دُمـی عجب پایی
پـر و بـالـت سـیاهرنـگ و قشنـگ نیست بالاتـر از سـیاهـی رنـگ
گر خوشآواز بودی و خوشخوان نبـودی بهـتر از تـو در مـرغـان
زاغ مـیخـواسـت قـار قـار کـنـد تــا کــه آوازش آشـکـار کـنـد
طعمه افتاد چـون دهـان بـگشـود روبهک جست و طعمه را بربـود
حبیب یغمایی