گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
|
دو شنبه 8 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 368 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
درد ستانی کن و درمان دهی
عیب کسان منگر و احسان خویش
دیده فرو بر به گریبان خویش
آینه روزی که بگیری به دست
خود شکن آن روز مشو خود پرست
خویشتن آرای مشو چون بهار
تا نکند در تو طمع روزگار
عمر به خشنودی دلها گذار
تا زتو خشنود شود کردگار
درد ستانی کن و درمان دهی
تات رسانند به فرمان دهی
گرم شو از مهر و زکین سرد باش
چون مه و خورشید جوانمرد باش
هر که به نیکی عمل آغاز کرد
نیکی او روی به او باز کرد
نظامی گنجوی
برچسبها:
نظامی ,
شعر ,
ادب ,
دردستانی ,
عیب کسان ,
احسان ,
گریبان ,
آینه ,
خودشکن ,
خود پرست ,
بهار ,
کردگار ,
فرماندهی ,
مهر ,
کین ,
گرم ,
سرد ,
مه ,
خورشید ,
جوانمرد ,
نیکی ,
عمل ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
پنج شنبه 5 آذر 1394 ساعت |
بازديد : 577 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
سکهی این مهر از خورشید هم زرینتر است
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگینتر است
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
میروی اما بدان دریا ز من پایینتر است
ما چنان آیینهها بودیم، رو در رو ولی
امشب این آیینه از آن آینه غمگینتر است
گر جوابم را نمیگویی، جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرینتر است
سنگدل! من دوستت دارم، فراموشم مکن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگینتر است
فاضل نظری
برچسبها:
فاضل نظری ,
سکه ,
مهر ,
خورشید ,
زرین ,
خون ,
رنگین ,
عاشقان ,
رود ,
دریا ,
کوه ,
اندوه ,
آیینه ,
آینه ,
غمگین ,
قهر ,
دشنام ,
دعا ,
شیرین ,
سنگدل ,
دوستت دارم ,
فراموش ,
مزار ,
غبار ,
سنگ ,
سنگین تر ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 1 مهر 1394 ساعت |
بازديد : 522 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
والی است و من ولی می خوانمش
مالک ملک ولایت دانمش
بندهی او سید هر دو سرا
چاکرش بر کل عالم پادشاه
ذره و خورشید از او دارند نور
ور نمیبینی چنین ای کور، دور
شاه نعمتالله ولی
برچسبها:
شاه نعمت الله ولی ,
نعمت الله ولی ,
ذکر حق ,
مثنوی ,
والی ,
مالک ملک ولایت ,
سید ,
چاکر ,
عالم ,
پادشاه ,
ذره ,
خورشید ,
تک درخت ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 4 شهريور 1394 ساعت |
بازديد : 611 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکید البرز لب فروبست
حتی دل دماوند آتشفشان ندارد
دیو سیاه دربند آسان رهیدو بگریخت
رستم دراین هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
برنام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیرو کمان ندارد
دریای مازنی ها برکام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد
دارا کجای کاری دزدان سرزمینت
بربیستون نویسند دارا جهان ندارد
آئیم به دادخواهی فریادمان بلنداست
اما چه سود اینجا نوشیروان ندارد
سرخ و سپید وسبز است این بیرق کیانی
اما صدآه و افسوس شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد
برچسبها:
کورش ,
سیمین بهبهانی ,
هرگز نخواب ,
مهر آریایی ,
دارا ,
سارا ,
کارون ,
زبان ,
بابا ,
ستاره ,
هفت آسمان ,
چشمه ,
البرز ,
دماوند ,
آتشفشان ,
دیو سیاه ,
رستم ,
گرز گران ,
روز وداع ,
خورشید ,
زاینده رود ,
خشکید ,
دل سپاهان ,
نقش جهان ,
پارس دریا ,
آرش ,
تیر و کمان ,
دریای مازنی ها ,
نادر ,
میهن ,
جوان ,
بیستون ,
دارا جهان ندارد ,
دادخواهی ,
فریاد ,
بلند ,
نوشیروان ,
سرخ ,
سپید ,
سبز ,
بیرق کیانی ,
شیر ژیان ,
حکیم توسی ,
شهنامه ,
شاعر ,
شعر ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد
|
|
|
|