گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
|
سه شنبه 2 آبان 1396 ساعت |
بازديد : 723 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است
غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست
منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش
که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست
بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست
زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار
که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست
دردمندی من سوخته ی زار و نزار
ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست
نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی
پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست
حافظ
***
تک درخت
برچسبها:
بحر فنا ,
ساقی ,
دولت ,
حافظ ,
غزل ,
تک درخت ,
صومعه ,
دیر مغان ,
طوبی ,
سدره ,
دل و جان ,
,
|
امتياز مطلب : 17
|
تعداد امتيازدهندگان : 5
|
مجموع امتياز : 5
|
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 1105 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
ساقی امشب باده از بالا بریز
باده از خم خانه مولا بریز
باده ای بیرنگ و آتشگون بده
زانكه دوشم دادهای افزون بده
ای انیس خلوت شبهای من
میچكد نام تو از لبهای من
محو كن در بادهات جام مرا
كربلایی كن سرانجام مرا
یا علی، درویش و صوفی نیستم
فاش میگویم كه كوفی نیستم
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 295 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
به جز دست علی مشکلگشا کیست؟!
کلید کنت و کنز مخفیا کیست؟!
کسی جز او توانایی ندارد
که زخم شیعه را مرحم گذارد
غدیر ای باده گردان ولایت
رسولان الهی مبتلایت
***
ندا آمد ز محراب سماوات
به گوش گوشهگیران خرابات
رسولی کز غدیر خم ننوشد
ردای سبز بعثت را نپوشد
تمام انبیا ساغر گرفتند
شراب از ساقی کوثر گرفتند
***
علی ساقی رندان بلاکش
بده جامی که میسوزم در آتش
مرا آیینهی صدق و صفا کن
تجلیگاه نور مصطفی کن
آغاسی
تک درخت
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
دو شنبه 21 تير 1395 ساعت |
بازديد : 805 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
دوش در مهتاب ديدم مجلسي از دور مست
طفل مست و پير مست و مطرب تنبور مست
ماه داده آسمان را جرعه اي زان جام مي
ماه مست و مهر مست و سايه مست و نو ر مست
بوي زان مي چون رسيده بر دماغ بوستان
سبزه مست و آب مست و شاخ مست انگور مست
خورده رضوان ساغري از دست ساقي الست
عرش مست و فرش مست و خلد مست و حور مست
زان طرف بزم شهانه از شراب نيم جوش
تاج مست و تخت مست و قيصر و فغفور مست
صوفيان جمعي نشسته در مقام بي خودي
خرقه مست و جُبّه مست و شبلي و منصور ، مست
آن طرف جمعِ ملائک، گشته ساقي جبرئيل
عرش مست و سدره مست و حشر مست و صور مست
شمس تبريزي شده از جرعه اي مست و خراب
لاجرم مست است و از گفتار خود معذور مست
مولانا
برچسبها:
مهتاب ,
مجلس ,
مست ,
طفل ,
پیر ,
مطرب ,
تنبور ,
ماه ,
آسمان ,
مهر ,
سایه ,
نور ,
بو ,
دماغ ,
بوستان ,
شاخ ,
انگور ,
سبزه ,
رضوان ,
ساغر ,
ساقی ,
عرش ,
فرش ,
خلد ,
حور ,
تاج ,
تخت ,
قیصر ,
صوفیان ,
خرقه ,
شبلی ,
منصور ,
ملائک ,
جبرئیل ,
سدره ,
حشر ,
صور ,
شمس تبریزی ,
خراب ,
معذور ,
مولوی ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
یک شنبه 6 تير 1395 ساعت |
بازديد : 819 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
صورتگر نقاشم هر لحظه بتي سازم
وانگه همه بتها را در پيش تو بگدازم
صد نقش برانگيزم با روح درآميزم
چون نقش تو را بينم در آتشش اندازم
تو ساقي خماري يا دشمن هشياري
يا آنکه کني ويران هر خانه که مي سازم
جان ريخته شد بر تو آميخته شد با تو
چون بوي تو دارد جان جان را هله بنوازم
هر خون که ز من رويد با خاک تو مي گويد
با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم
در خانه آب و گل بيتوست خراب اين دل
يا خانه درآ جانا يا خانه بپردازم
مولانا
برچسبها:
جلال الدین محمد بلخی ,
مولوی ,
صورتگر ,
نقاش ,
بت ,
روح ,
نقش ,
آتش ,
ساقی ,
خماری ,
دشمن ,
هوشیاری ,
جان ,
ویران ,
خانه ,
آمیخته ,
بو ,
هله ,
خون ,
خاک ,
مهر ,
همرنگ ,
عشق ,
آب و گل ,
خراب ,
دل ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد
|
|
|
|