گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 335 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند 

تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند

پوشانده‌اند صبح تو را ابرهای تار

تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

 این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند

ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی 

شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند

یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست

ازنقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست

گاهی بهانه است که قربانی‌ات کنند

 

فاضل نظری

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 8
|
تعداد امتيازدهندگان : 3
|
مجموع امتياز : 3


بگذار منتظر بمانند...
پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 281 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

می‌دانی!

 یک وقت‌هایی باید

رویِ یک تکه کاغذ بنویسی

تعطیل است

 و بچسبانی پشت شیشه‌ی افکارت

باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست‌هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی‌خیال سوت بزنی

در دلت بخندی به تمام افکاری که

پشت شیشه‌ی ذهنت صف کشیده‌اند

آن وقت با خودت بگویی:

بگذار منتظر بمانند...

 حسين پناهي

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 9
|
تعداد امتيازدهندگان : 3
|
مجموع امتياز : 3


این کیست که با این همه غم می‌خندد؟
پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 357 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

این کیست که با این همه غم می‌خندد؟

زخمی شده، باز، دم به دم می‌خندد

در مرگ چه رازی است که این کهنه درخت

با هر تبری که می‌زنم می‌خندد؟!

تک درخت

 



|
امتياز مطلب : 9
|
تعداد امتيازدهندگان : 2
|
مجموع امتياز : 2


عشق است و گفته‌اند که یک قصه بیش نیست
پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 314 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

هرگاه یک نگاه به بیگانه می‌کنی

خون مرا دوباره به پیمانه می‌کنی

 ***

ای آن‌که دست بر سر من می‌کشی، بگو

فردا دوباره موی که را شانه می‌کنی؟

*** 

گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن

باشد، ولی نصیحت دیوانه می‌کنی

*** 

ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی

در سینه‌ی شکسته‌دلان خانه می‌کنی؟

***

بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت

چون رنگ رخنه در پر پروانه می‌کنی

 ***

عشق است و گفته‌اند که یک قصه بیش نیست

این قصه را به مرگ خود افسانه می‌کنی

 

فاضل نظری



|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


خودت بخواه که این انتظار سر برسد
پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 337 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست

ببار ابر بهاری، ببار... کافی نیست

***

چنان که یخ‌زده تقویم‌ها، اگر هر روز

هزار بار بیاید بهار، کافی نیست

***

به جرم عشق تو باشد که آتشم بزنند

برای کشتن حلاج، دار کافی نیست

***

گل سپیده به دشت سپید می‌روید

سپیدبختی این روزگار کافی نیست

***

خودت بخواه که این انتظار سر برسد

دعای این همه چشم انتظار کافی نیست


فاضل نظری

 



|
امتياز مطلب : 5
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


من از عهد آدم تو را دوست‌دارم
پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 300 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

من از عهد آدم تو را دوست‌دارم

از آغاز عالم تو را دوست‌دارم

چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم، تو را دوست‌دارم

نه خطی، نه خالی، نه خواب و خیالی

من ای حس مبهم تو را دوست‌دارم

سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم

به اندازه‌ی غم تو را دوست‌دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد

بگوییم با هم: تو را دوست‌دارم

جهان یک دهان شد هم آواز با ما

تو را دوست‌دارم، تو را دوست‌دارم

قیصر امین پور

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


در زندگی‌ام، غیر زمستان خبری نیست
پنج شنبه 25 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 335 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست

در زندگی‌ام، غیر زمستان خبری نیست

***

در زندگی‌ام، بعد تو و خاطره هایت

غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست

***

انگار نه انگار دل شهر گرفته ست

از بارش بی‌وقفه‌ی باران خبری نیست

***

ای کاش کسی بود که می‌گفت به یوسف

در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست

***

از روز به هم ریختن رابطه‌ی ما

از خاله‌زنک بازی تهران خبری نیست

***

گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است

از معرفت قوم مسلمان خبری نیست

***

در آتش نمرود تو می‌سوزم و افسوس

از معجزه‌ی باغ و گلستان خبری نیست

***

در فال غریبانه‌ی خود گشتم و دیدم

جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست

***

گفتی چه خبر؟

گفتم و هرگز نشنیدی

جز دوری‌ات ای عشق، به قرآن خبری نیست

 

امید صباغ نو



|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


شعر بسیار زیبا و عاشقانه: دلتنگ تواَم ای که به وصلت نرسیدم...
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 373 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی

لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی

***

تا پیش تو آورد مرا بعد تو را برد

قلبم شده بازیچه‌ی دنیای روانی

***

باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری

وقتی همه دادند به هم دست تبانی

***

در چشم همه روی لبم خنده نشاندم

در حال فرو خوردن بغضی سرطانی

***

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه

هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی؟

***

دلتنگ تواَم ای که به وصلت نرسیدم

ای کاش خودت را سر قبرم برسانی

 

سیدتقی سیدی



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


سر زیبایِی چشمان تو دعوا شده است
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 402 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 

سر زیبایِی چشمان تو دعوا شده است

بین ماه و من و یک عده اساتید هنر...

 


مسعود محمد پور



|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


شعر طنز: خر و صاحبش
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 382 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

خری با صاحب خود گفت در راه
که ای بی رحم بی انصاف بد خواه
مرا تا چند زیر بار داری؟
مرا تا چند با جان کار داری
خدا مرگت دهد تا شاد گردم
ز بند محنتت آزاد گردم
جوابش داد: کای حیوان دربند!
چرا از مرگ من هستی تو خرسند؟
علاجی کن که دیگر خر نباشی
کشیدن بار را در خور نباشی
و گر نه تا تو خر هستی، بناچار
چه من چه دیگری از تو کشد کار

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


در غلغله جمعی و تنها شده‌ای باز
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 359 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

هر روز، جهان است و فرازی و نشیبی

 

این نیز نگاهی است به افتادن سیبی

 ***

در غلغله جمعی و تنها شده‌ای باز

آن قدر که در پیرهنت نیز غریبی

***

آخر چه امیدی به شب و روز جهان است

باید همه عمر خودت را بفریبی

 ***

چون قصه آن صخره که از صحبت دریا

جز سیلی امواج نبرده است نصیبی

*** 

آیینه تاریخ تو را درد شکسته است

اما تو نه تاریخ‌شناسی نه طبیبی

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

فاضل نظری

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


خانه‌ی قلبم خراب از یکه تازی‌های توست
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 286 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

خانه‌ی قلبم خراب از یکه تازی‌های توست
عشق‌بازی کن که وقت عشق‌بازی‌های توست

***

چشم خون، حال پریشان، قلب غمگین، جان مست
کودکم دستم پر از اسباب‌‌بازی‌های توست

***
تا دل مشتاق من محتاج عاشق بودن است
دلبری کردن یکی از بی‌نیازی‌های توست

***
قصه‌ی شیرین نیفتاده است هرگز اتفاق
هر چه هست ای عشق از افسانه‌سازی‌های توست

***
میهمان خسته‌ای داری، در آغوشش بگیر
امشب ای آتش، شب مهمان‌نوازی‌های توست

 

فاضل نظری



|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


پلنگ سنگی دروازه‌‌های بسته شهرم
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 284 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

پلنگ سنگی دروازه‌‌های بسته شهرم

 مگو آزاد خواهی شد که من زندانی دهرم

 

 تفاوت‌های ما بیش از شباهت هاست باور کن

تو تلخی شراب کهنه‌ای من تلخی زهرم

 

مرا ای ماهی عاشق رها کن فکر کن من هم

یکی از سنگ‌های کوچک افتاده در نهرم

 

کسی را که برنجاند تو را، هرگز نمی‌بخشم

تو با من آشتی کردی ولی من با خودم قهرم

 

تو آهوی رهای دشت‌های سبزی اما من

پلنگ سنگی دروازه‌های بسته شهرم

 

فاضل نظری



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


بگذار عمر بی‌تو سراپا هدر شود
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 224 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

فردا اگر بدون تو باید به سر شود

فرقی نمی‌کند شب من کی سحر شود

شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست

بگذار عمر بی‌تو سراپا هدر شود

رنج فراق هست و امید وصال نیست

این هست و نیست کاش که زیر و زبر شود

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است

مگذار درد دل کنم و دردسر شود

ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند

دیگر قرار نیست کسی با خبر شود

موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است

بگذارگفتگو به زبان هنر شود

 

فاضل نظری

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


یادت نرود با دلم از کینه چه گفتی
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 298 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

کینه

یادت نرود با دلم از کینه چه گفتی
زیر لب از آن کینه دیرینه چه گفتی؟

 

این دست وفا بود، نه دست طلب از دوست
اما تو، به این دست پر از پینه چه گفتی؟

 

دل، اهل مکدر شدن از حرف کسی نیست
ای آه جگرسوز، به آیینه چه گفتی؟

 

از بوسه گلگون تو خون می‌چکد ای تیر
جان و جگرم سوخت، به این سینه چه گفتی؟

 

از رستم پیروز همین بس که بپرسند
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟

 

فاضل نظری

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


موضوعات
تبادل لينک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تک درخت و آدرس lonetree.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سايت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 777
:: کل نظرات : 19

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 113
:: بارديد ديروز : 837
:: بازديد هفته : 2854
:: بازديد ماه : 14952
:: بازديد سال : 26707
:: بازديد کلي : 386346
منوي کاربري


عضو شويد


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری