گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
از دور می‌آیی و شعرم بند می‌آید
یک شنبه 4 مهر 1395 ساعت | بازديد : 285 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

می‌گویم اما درد دل سر بسته‌تر بهتر
بغض گلوی مردها نشکسته‌تر بهتر

***

وقتی که چای چشم پر رنگ تو دم باشد
مردی که پیشت می‌نشیند خسته‌تر بهتر
***

در مکتب چشمت گرفتم کاردانی را
ابروی تو هر قدر نا پیوسته‌تر بهتر
***

سخت است فتح کشوری که متحد باشد
موهای تو آشفته و صد دسته‌تر بهتر
***

از دور می‌آیی و شعرم بند می‌آید
موی تو وا باشد، دهانم بسته‌تر بهتر

حسین زحمتکش

 

 تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


رفت و از گریه‌ی توفانی‌ام اندیشه نکرد
شنبه 3 مهر 1395 ساعت | بازديد : 266 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده
ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بیعشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته‌ی ما به چه کارش می‌خورد
که چو برق آمد و در "خشک ‌و تر" ما زد و رفت

رفت و از گریه‌ی توفانی‌ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه‌ی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می‌گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت

هوشنگ ابتهاج

 

تک درخت

 

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


ای رفته کم‌کم از دل و جان، ناگهان بیا
سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 276 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

  ای رفته کم‌کم از دل و جان، ناگهان بیا

مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا

قصد من از حیات، تماشای چشم توست

ای جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بیا

چشم حسود کور، سخن با کسی مگو

از من نشان بپرس ولی‌ بی‌نشان بیا

ایمان خلق و صبر مرا امتحان مکن

بی‌ آنکه دلبری کنی از این و آن بیا

قلب مرا هنوز به یغما نبرده‌ای

ای راهزن دوباره به این کاروان بیا

فاضل نظری

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

تک درخت



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


بی‌تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم
دو شنبه 29 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 246 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

کوچه

بی‌تو، مهتاب‌شبی، باز از آن كوچه گذشتم

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.

در نهان‌خانه‌ی جانم، گل یاد تو، درخشید

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید:

یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه، محو تماشای نگاهت

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه‌ی ماه فروریخته در آب

شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید، تو به من گفتی: از این عشق حذر كن!

لحظه‌ای چند بر این آب نظر كن،

آب، آیینۀ عشق گذران است،

تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است،

باش فردا، كه دلت با دگران است!

تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!

با تو گفتم:‌ حذر از عشق؟! ندانم

سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،

نتوانم!

روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،

چون كبوتر، لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم

باز گفتم كه: «تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم، نتوانم»

اشكی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب، ناله‌ی تلخی زد و بگریخت...

اشک در چشم تو لرزید،

ماه بر عشق تو خندید!

یادم آید كه: دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه كشیدم

نگسستم، نرمیدم.

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،

نه کُنی دیگر از آن كوچه گذر هم...

بی‌تو اما به چه حالی، من از آن كوچه گذشتم...

فریدون مشیری



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


سر زیبایِی چشمان تو دعوا شده است
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 365 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 

سر زیبایِی چشمان تو دعوا شده است

بین ماه و من و یک عده اساتید هنر...

 


مسعود محمد پور



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد؟!
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 245 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 نگیر از این دل دیوانه، ابر و باران را

هوای تنگ غروب و شب خیابان را

اگر چه پنجرهها را گرفتهای از من

نگیر خلوت گنجشک‌های ایوان را

بهار، بی‌تو در این خانه گل نخواهد داد

هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را

بیا که تابستان، با تو سمت و سو بدهد

نگاه شعله ور آفتابگردان را

تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد

و بی‌پرند‌گی عصرهای آبان را

سرم به یاد تو گرم است زیر بال خودم

اگر به خانه‌ام آورده‌ای زمستان را

بریز، چاره‌ی این عشق، قهوه‌ی قجری‌ست

که چشم‌های تو پر کرده‌اند فنجان را

 

اصغر معاذی



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد

موضوعات
تبادل لينک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تک درخت و آدرس lonetree.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سايت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 777
:: کل نظرات : 19

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 20
:: بارديد ديروز : 0
:: بازديد هفته : 321
:: بازديد ماه : 4256
:: بازديد سال : 15381
:: بازديد کلي : 275763
منوي کاربري


عضو شويد


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری