گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
|
چهار شنبه 24 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 264 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
نگیر از این دل دیوانه، ابر و باران را
هوای تنگ غروب و شب خیابان را
اگر چه پنجرهها را گرفتهای از من
نگیر خلوت گنجشکهای ایوان را
بهار، بیتو در این خانه گل نخواهد داد
هوای عطر تو دیوانه کرده گلدان را
بیا که تابستان، با تو سمت و سو بدهد
نگاه شعله ور آفتابگردان را
تو نیستی غم پاییز را چه خواهم کرد
و بیپرندگی عصرهای آبان را
سرم به یاد تو گرم است زیر بال خودم
اگر به خانهام آوردهای زمستان را
بریز، چارهی این عشق، قهوهی قجریست
که چشمهای تو پر کردهاند فنجان را
اصغر معاذی
برچسبها:
اصغر معاذی ,
معاذی ,
قهوه قجری ,
قهوه ,
عشق ,
چشم ,
فنجان ,
خانه ,
زمستان ,
پرنده ,
عصر ,
آبان ,
بال ,
گرم ,
غم پاییز ,
پاییز ,
شعله ,
آفتابگردان ,
عطر ,
دیوانه ,
گلدان ,
بهار ,
خلوت ,
گنجشک ,
پنجره ,
تنگ غروب ,
هوای تنگ غروب ,
غروب ,
شب خیابان ,
خیابان ,
شب ,
دل دیوانه ,
ابر و باران ,
ابر ,
باران ,
شعر ,
شعر عاشقانه ,
تابستان ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
جمعه 19 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 310 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
روباه و زاغ
روباه و زاغ ترجمهی نیر سعیدی
بامدادان رفت روباهی به باغ
دید بنشسته است بر بامی کلاغ
نشئه و شادی بیاندازه داشت
زیر منقارش پنیری تازه داشت
گفت در دل روبه پرمکر و فن
کاش بود این لقمه اندر کام من
با زبانی چرب و با صد آب و تاب
گفت پس با وی که: ای عالیجناب
از همه مرغان این بستان سری
وه! چه مهرویی چه شوخ و دلبری
اینچنین زیبا ندیدم بال و پر
پر و بال توست این یا مشک تر!
خود تو دانی من نیام اهل گزاف
گر بُرندم سر، نمیگویم خلاف
گر تو با این بال و این پرواز خوش
داشتی بانگ خوش و آواز خوش
شهره چون سیمرغ و عنقا میشدی
ساکن اقلیم بالا میشدی
غره شد بر خود کلاغ خودپسند
خودپسند آسان فتد در دام و بند
تا که منقار از پی خواندن گشاد
لقمهی چرب از دهانش اوفتاد
نغمه چون سر داد در شور و حجاز
کرد شیرین کام رند حیلهساز
شد نصیب آن محیل نابکار
طعمهای آنسان لذیذ و آبدار
گشت روبه چون ز حیلت کامکار
داد اندرزی چو درّ شاهوار
گفت هر جا خودپسندی ساده است
چاپلوسی بر درش استاده است
آن تملقپیشهی رند هوشمند
نان خورد از خوان مرد خودپسند
نیر سعیدی
برچسبها:
روباه و زاغ ,
نیر سعیدی ,
کلاغ ,
پنیر ,
باغ ,
منقار ,
دل ,
مکر ,
مرغان ,
بستان ,
پر ,
بال ,
مشک ,
خلاف ,
بانگ ,
شهره ,
سیمرغ ,
عنقا ,
اقلیم ,
دام ,
بند ,
حجاز ,
شیرین ,
حیله ,
طعمه ,
حیلت ,
کامکار ,
چاپلوس ,
تملق ,
رند ,
هوشمند ,
نان ,
خودپسند ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
چهار شنبه 17 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 360 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
کـار مــده نفـس تـبـهکــار را در صف گل جا مده این خار را
کشته نکـو دار که مـوش هـوی خورده بسی خوشه و خـروار را
چرخ و زمین بندهی تدبیـر تست بنـده مـشـو درهـم و دینـار را
همـسر پـرهیـز نـگـردد طـمـع بـا هـنـر انـبـاز مکـن عـار را
ای که شـدی تـاجـر بازار وقت بنـگـر و بـشنـاس خـریـدار را
چرخ بدانست که کار تو چیست دید چـو در دسـت تـو افزار را
بـار وبـال است تـن بـیتمـیز روح چـرا میکشـد این بـار را
کـم دهـدت گـیـتی بسـیاردان به که بسنجـی کـم و بسیـار را
تـا نـزنـد راهــروی را بـپـای بـه کـه بکـوبنـد سـر مـار را
خیره نوشت آنچه نوشت اهرمن پاره کن این دفتـر و طـومار را
هیچ خـردمند نپـرسـد ز مست مـصـلحـت مـردم هـشیـار را
روح گـرفتار و بفکــر فــرار فکـر همـیـن است گـرفتـار را
آیـنـهی تسـت دل تـابـنــاک بسـتر از ایـن آیـنـه زنـگـار را
دزد بر این خانه از آنرو گذشت تـا بـشـنـاسـد در و دیـوار را
چرخ یکی دفتر کردارهـاسـت پیشـه مکـن بیـهـده کـردار را
دست هنـر چید، نه دست هوس میـوهی ایـن شاخ نگـونسار را
رو گهری جوی که وقت فروش خـیـره کـنـد مـردم بـازار را
در همه جا راه تو هموار نیست مسـت مپـوی این ره هموار را
برچسبها:
پروین اعتصامی ,
گل ,
میوه ,
هنر ,
گهر ,
آینه ,
دل ,
تابناک ,
خردمند ,
بال ,
چرخ ,
تاجر ,
بازار ,
دنیا ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
شنبه 19 تير 1395 ساعت |
بازديد : 488 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
هوای باغ پاییزم، شکفتن رفته از حالم
زدم سر بس که بر دیوار، تکیده بر فقس بالم
برچسبها:
روزگار ,
عصبی ,
کله ,
دیوار ,
هوا ,
باغ ,
پاییز ,
قفس ,
بال ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد
|
|
|
|