گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
دانلود آهنگ تک درخت با صدای امیرحسین میرمحمد
سه شنبه 3 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 915 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 دانلود آهنگ تک درخت با صدای امیرحسین میرمحمد

دانلود آهنگ امیر حسین میر محمد به نام تک درخت

دانلود در ادامه مطلب...


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


متن و آهنگ تک درخت با صدای زیبا و دلنشین ت غلامحسین اشرفی
سه شنبه 3 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 11754 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 دانلود آهنگ زیبا و شنیدنی تک درخت با صدای غلامحسین اشرفی

متن شعر تک درختی غلامحسین اشرفی

 تــک درخـتی تـیـره بــخـتـم

کــه در ســکــوت صـــحــرا

فریاد من شکسته در گلویم

تک درختی بی پناهم

کــه دشــت آرزو هــا

گردید آخر مزار آرزویم

خشک و بی بارم پس سحرم کو

آن شــادابی آن بـرگ و بــرم کو

دور از یاران بـی توشــه و بـرگم

غم خانه محنت همسایه مرگم

بـر رخــســارم غـبــار غـم نشسـته

طوفان از من چه شاخه ها شکسته

چو نـهـال زهـرآلـوده هـمـه کـس از من بگریزد

نه کسی با من بنشیند نه کسی با من آمیـزد

گویم غم خود را با خـار بـیابان

در سینه نهفتم اسرار فراوان

در دل شب سکوت صحرا وبختم افزا

از تو جدا بگویم ای مه حدیث خود با ماه

تــک درخـتی تـیـره بــخـتـم

کــه در ســکــوت صـــحــرا

فریاد من شکسته در گلویم

تک درختی بی پناهم

کــه دشــت آرزو هــا

گردید آخر مزار آرزویم

خشک و بی بارم پس سحرم کو

آن شــادابی آن بـرگ و بــرم کو

دور از یاران بـی توشــه و بـرگم

غم خانه محنت همسایه مرگم

بـر رخــســارم غـبــار غـم نشسـته

 

طوفان از من چه شاخه ها شکسته

 

دانلود در ادامه مطلب...

 


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ , , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


دانلود آهنگ زیبای تک درخت از سیروان خسروی
سه شنبه 3 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 1018 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

 آهنگ تک درخت با صدای سیروان خسروی

 

برای دانلود این آهنگ زیبا به ادامه مطلب بروید...

 


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ , , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


درخت سکویا
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 949 | نويسنده : ارشیا | ( نظرات )

 

درخت سکویای غول آسای کالیفرنیا

(درخت ماموت)

 

درختان سکویا از بزرگ‌ترین درختان جهانند.

این درخت سوزنی برگ است.

میانگین بیشینه ارتفاع آن‌ها بین ۵۰ تا ۸۵ متر است.

طول بعضی از این درختان به ۱۱۰ متر میرسد.

طول محیط بدنه این درختان ۱۵ متر است.


موضوعات مرتبط: , ,

|
امتياز مطلب : 2
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


مادر عزیزم دوستت دارم
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 619 | نويسنده : ارشیا | ( نظرات )

Image result for ‫دوستت دارم‬‎

Image result for ‫دوستت دارم‬‎

 

مادر بودن سخت ترین و پرمشقت ترین کار دنیا است که

 

 

تا آخر عمر هم بازنشستگی ندارد

 

 

و تنها حقوقی که بابت آن طلب میکند اندکی عشق است،

 

 

مادرم تو را عاشقانه دوست دارم

و با تمام وجودم به تو عشق می ورزم

 


موضوعات مرتبط: عکس , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


بداهه سرایی ملک الشعرای بهار
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 1088 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

محمد تقی بهار ملقب به ملک الشعرای بهار شاعر، ادیب، سیاستمدار و روزنامه‌نگار ایرانی است. وی در سال ۱۲۶۳ هجری شمسی در مشهد متولد شد. مقدمات و ادبیات فارسی را نزد پدر خود ملک الشعرای صبوری آموخت و برای تکمیل معلومات عربی و فارسی به محضر "ادیب نیشابوری" رفت. بعد از فوت پدر، ملک الشعرای دربار مظفرالدین شاه شد.. وقتی بهار جوان بعد از مرگ پدر مطرح شد و مدعی عنوان ملک الشعرایی، برخی در قوت طبع شعر او تردید کردند و او را به امتحانی دشوار مکلف نمودند.
امتحان به این قرار بود که بهار می‌بایست در مجلسی حضور پیدا کند و با واژه‌هایی که به او گفته می‌شد، از خود رباعی بسراید که دربرگیرنده همه‌ی آن واژه‌ها باشد.

واژه‌های نخست:
خروس ، انگور ، درفش ، سنگ

ملک الشعرا کلمات خواسته شده را در دو بیت به نظم درآورد:
برخاست خـروس صبح برخیز ای دوست        خــون دل انگــور فکــن در رگ و پــوست
عشق من و تو قصۀ مشت است و درفش         جور تو و دل ، صحبت سنگ است و سبوست

سپس واژه های:
تسبیح، چراغ، نمک، چنار

پاسخ ملک الشعرا:
با خرقه و تسبیح مرا دید چـو یـار         گفتــا ز چــراغ زهــد ناید انــوار
کس شهد ندیده است در کام نمک         کس میوه نچیده است از شاخ چنار
سر انجام:
گل رازقی، سیگار، لاله ، کشک

ملک الشعرا:
ای برده گل رازقی از روی تو رشک            در دیدۀ مـه ز دود سیگار تو اشـک
گفتم که چـو لاله داغـدار است دلـم            گفتی که دهم کام دلت یعنـی کشک

در آن مجلس جوانی بود طناز که این امتحان ملک الشعرای بهار را کافی نمی‌دانست. بنابراین چهار کلمه‌ی دیگر مطرح کرد و گفت تواند بود که در آن کلمات قبل تبانی شده باشد و برای اذعان کردن و ایمان آوردن من، بایستی بهار این چهار کلمه را نیز بسراید:

آینه، اره، کفش، غوره.

ملک الشعرا در جواب آن جوان با مهارت خاص خود، چنین سرود:
چـون آینه نورخیــز گشتـی احسنت!
چـون اره به خلق تیز گشتی احسنت!
در کفـش ادیبـان جهـان کـردی پای
غـوره نشده مـویز گشتـی احسـنت!

حظار از این قدرت بیان و طبع شاعرانه استاد شگفت زده شده و از وی تمجید نمودند.

ملک الشعرای بهار در بهار (دوم اردیبهشت) ۱۳۳۰ هجری شمسی، در خانه‌ی مسکونی خود در تهران زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
 


موضوعات مرتبط: , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


دمنوش پونه و لیمو
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 669 | نويسنده : ارشیا | ( نظرات )


معجزه ای در درمان دل درد و دل پیچه

 

دمنوش پونه و لیمو

این دمنوش در درمان دل درد و دل پیچه بی نظیر است

طرز تهیه:

 یک قاشق از پونه خشک شده را به همراه لیموی خشک و نبات در قوری چای ریخته و بگذارید دم بیاید

نکته: لیموی خشک را شکسته و هسته های آن را دربیاورید زیرا هسته باعث تلخی می شود.

از خواص دیگر پونه رفع درد دندان و عفونت، تسکین گلودرد، نفخ شکم، تب بر، تسکین سردرد و ... است.


موضوعات مرتبط: , ,

|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 743 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

شعر بسیار زیبای ملک‌الشعرای بهار در ستایش از سعدی

عشق سعدی

 سعدیا! چون تو کجا نادره گفتاری هست؟        یا چو شیرین سخنت نخل شکرباری هست؟

یا چو بستان و گلستان تو گلزاری هست؟         هیچـــم ار نیست، تمنای توام باری هسـت

مشنو ای دوست! که غیر از تو مرا یاری هست

یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست

لطف گفتار تو شد دام ره مرغ هوس                 به هوس بال زد و گشت گرفتار قفس

پایبند تو ندارد سر دمسازی کس                      موسی اینجا بنهد رخت به امید قبس

به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس

که به هر حلقه‌ی زلف تو گرفتاری هست

بی‌گلستان تو در دست بجز خاری نیست           به ز گفتار تو بی‌شائبه گفتاری نیست

فارغ از جلوهٔ حسنت در و دیواری نیست              ای که در دار ادب غیر تو دیاری نیست!

گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست

در و دیوار گواهی بدهد کاری هست

دل ز باغ سخنت ورد کرامت بوید                   پیرو مسلک تو راه سلامت پوید

دولت نام توحاشا که تمامت جوید                 کآب گفتار تو دامان قیامت شوید

هرکه عیبم کند از عشق و ملامت گوید

تا ندیده است تو را، بر منش انکاری هست

روز نبود که به وصف تو سخن سر نکنم               شب نباشد که ثنای تو مکرر نکنم

منکر فضل تو را نهی ز منکر نکنم                         نزد اعمی صفت مهر منور نکنم

صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم؟

همه دانند که در صحبت گل خاری هست

هـرکه را عشق نباشد، نتــوان زنده شمــــرد            وآن که جانش ز محبت اثری یافت، نمرد

تربت پارس، چو جان جسم تو در سینه فشرد             لیک در خاک وطــن آتش عشقت نفسرد

باد، خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد

آب هر طیب که در طبله‌ی عطاری هست

سعدیا! نیست به کاشانهٔ دل غیر تو کس              تا نفس هست، به یاد تو برآریم نفس

ما بجز حشمت و جاه تو نداریم هوس                ای دم گرم تو آتش زده در ناکس و کس!

نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس

که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست

کام جان پر شکر از شعر چو قند تو بود               بیت معمور ادب طبع بلند تو بود

زنده جان بشر از حکمت و پند تو بود                   سعدیا! گردن جانها به کمند تو بود

من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود؟

سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست

راستی دفتر سعدی به گلستان ماند            طیباتش به گل و لاله و ریحان ماند

اوست پیغمبر و آن نامه به فرقان ماند           وآن که او را کند انکار، به شیطان ماند

عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند

داستانی است که بر هر سر بازاری هست

ملک الشعرای بهار

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


احادیثی از مولا علی (ع)
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 517 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

حضرت امام علی سلام الله عليه فرمود:

براى ریاکار سه نشانه است:

1-در تنهایی، کسل و بى حال است؛

2-در بین مردم، سرحال و بانشاط است؛

3-هنگامى که او را تمجید و تعریف كنند، خوب و زیاد کار مى کند و اگر انتقاد شود،

سستى و کم کارى مى کند.

***

تهيدست، فرستاده ي خداست؛ كسی كه او را محروم كند، خدا را محروم كرده و هر كه به او ببخشد، به خدا بخشيده.

***

خدا را خدا را در مورد يتيمان! نكند آنها گاهی سير و گاهی گرسنه بمانند! نكند آنها در حضور شما در اثر عدم رسيدگی از بين برون!

***

هر مرد و زن باايمانی كه از روي مهربانی دست خود را روي سر يتيمی بكشد، خداي متعال به عدد هر مويی كه دست خود را روي آن می گذارد، يك ثواب براي او می نويسد.


|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


چشم سعدی در امید روی یار... (غزلیات سعدی)
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 676 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

هر که بی او زندگانی می‌کند

گر نمی‌میرد، گرانی می‌کند

من بر آن بودم که دل ندهم به عشق

سروِ بالا دلستانی می‌کند

مهربانی می‌نمایم بر قدش

سنگدل نامهربانی می‌کند

برف پیری می‌نشیند بر سرم

همچنان طبعم جوانی می‌کند

ماجرای دل نمی‌گفتم به خلق

آب چشمم ترجمانی می‌کند

آهن افسرده می‌کوبد که جهد

با قضای آسمانی می‌کند

عقل را با عشق زور پنجه نیست

احتمال از ناتوانی می‌کند

چشم سعدی در امید روی یار

چون دهانش دُرفشانی می‌کند

هم بود شوری در این سر بی‌خلاف

کاین همه شیرین‌زبانی می‌کند

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


قصیده بی نظیر و ماندگار سعدی (ای که دستت میرسد کاری بکن)
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 11537 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

بس بگردید و بگردد روزگار               دل به دنیا درنبندد هوشیار

ای که دستت می‌رسد کاری بکن           پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

اینکه در شهنامه‌هاآورده‌اند                   رستم و رویینه‌تن اسفندیار

تا بدانند این خداوندان ملک                کز بسی خلقست دنیا یادگار

اینهمه رفتند و مای شوخ چشم             هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار

ای که وقتی نطفه بودی بی‌خبر             وقت دیگر طفل بودی شیرخوار

مدتی بالا گرفتی تا بلوغ           سرو بالایی شدی سیمین عذار

همچنین تا مرد نام‌آور شدی                فارس میدان و صید و کارزار

آنچه دیدی بر قرار خود نماند              وینچه بینی هم نماند بر قرار

دیر و زود این شکل و شخص نازنین               خاک خواهد بودن و خاکش غبار

گل بخواهد چید بی‌شک باغبان             ور نچیند خود فرو ریزد ز بار

اینهمه هیچست چون می‌بگذرد             تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار

نام نیکو گر بماند ز آدمی                   به کزو ماند سرای زرنگار

سال دیگر را که می‌داند حساب؟                    یا کجا رفت آنکه با ما بود پار؟

خفتگان بیچاره در خاک لحد               خفته اندر کله‌ی سر سوسمار

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست            ای برادر سیرت زیبا بیار

هیچ دانی تا خرد به یا روان                من بگویم گر بداری استوار

آدمی را عقل باید در بدن                   ورنه جان در کالبد دارد حمار

پیش از آن کز دست بیرونت برد                    گردش گیتی زمام اختیار

گنج خواهی، در طلب رنجی ببر           خرمنی می‌بایدت، تخمی بکار

چون خداوندت بزرگی داد و حکم                  خرده از خردان مسکین درگذار

چون زبردستیت بخشید آسمان             زیردستان را همیشه نیک دار

عذرخواهان را خطاکاری ببخش            زینهاری را به جان ده زینهار

شکر نعمت را نکویی کن که حق                    دوست دارد بندگان حقگزار

لطف او لطفیست بیرون از عدد            فضل او فضلیست بیرون از شمار

گر به هر مویی زبانی باشدت               شکر یک نعمت نگویی از هزار

نام نیک رفتگان ضایع مکن                 تا بماند نام نیکت پایدار

ملک بانان را نشاید روز و شب            گاهی اندر خمر و گاهی در خمار

کام درویشان و مسکینان بده                تا همه کارت برآرد کردگار

با غریبان لطف بی‌اندازه کن                 تا رود نامت به نیکی در دیار

زور بازو داری و شمشیر تیز               گر جهان لشکر بگیرد غم مدار

از درون خستگان اندیشه کن               وز دعای مردم پرهیزگار

منجنیق آه مظلومان به صبح                 سخت گیرد ظالمان را در حصار

با بدان بد باش و با نیکان نکو              جای گل گل باش و جای خار خار

دیو با مردم نیامیزد مترس                   بل بترس از مردمان دیوسار

هر که دد یا مردم بد پرورد                 دیر زود از جان برآرندش دمار

با بدان چندانکه نیکویی کنی                قتل مار افسا نباشد جز به مار

ای که داری چشم عقل و گوش هوش              پند من در گوش کن چون گوشوار

نشکند عهد من الا سنگدل                  نشنود قول من الا بختیار

سعدیا چندانکه می‌دانی بگوی              حق نباید گفتن الا آشکار

هر کرا خوف و طمع در کار نیست                  از ختا باکش نباشد وز تتار

دولت نوئین اعظم شهریار                   باد تا باشد بقای روزگار

خسرو عادل امیر نامور             انکیانو سرور عالی تبار

دیگران حلوا به طرغو آورند                من جواهر می‌کنم بر وی نثار

پادشاهان را ثنا گویند و مدح               من دعایی می‌کنم درویش‌وار

یارب الهامش به نیکویی بده                وز بقای عمر برخوردار دار

جاودان از دور گیتی کام دل                در کنارت باد و دشمن بر کنار

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


بیوگرافی محمد بحرانی صداپیشه بع بعی، آقای همساده، جناب خان..
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 1654 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

محمد بحرانی متولد سال 1360 در شیراز دارای مدرک لیسانس بازیگری از دانشگاه تهران و مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است. وی از سال ۱۳۸۰ وارد تلویزیون شد و اکثر کارهایش کودک و عروسکی بوده است. علاقه‌ی بحرانی به نمایش عروسکی از جشنواره‌های تئاتر عروسکی دانشجویی آغاز شد. او که در آن دوران چند کار در این حیطه داشت، با گذر زمان به این موضوع علاقه‌مند شد. در سال ۱۳۸۰ در همین حین مریم سعادت که داور یکی از این جشنواره‌ها بود کارِ وی پسندید و از او برای کار در یک برنامه تلویزیونی دعوت کرد. از همان‌جا بود که فعالیت او در این مسیر جدی شد. اکثر کارهای وی از سال ۱۳۸۰ که او وارد تلویزیون شده در ژانر کودک و کارهای عروسکی بوده است.

از جمله کارهای بحرانی پیش از ورود به مجموعه کلاه‌قرمزی مجموعه‌های استاد همه‌چی‌دون، شهر کودکان بود از دیگر کارهای او می‌توان به مجموعه «با ما کاش باشی» اشاره کرد که وی در این مجموعه صداپیشه عروسک آقاشجاع است.

آشنایی محمد بحرانی با گروه کلاه‌قرمزی در ابتدا به واسطه‌ همکاری مشترک وی با ایرج طهماسب و حمید جبلی در فیلم< رفیق بد بود>؛ ولی در اصل از طریق امیر سلطان‌احمدی، عروسک‌گردان پسرعمه زا، که در کلاه‌قرمزی ۸۸ حضور داشت و یکی از دوستان بحرانی بود به گروه معرفی شده است. در مجموعه کلاه قرمزی صداپیشه عروسک‌های بع بعی و آقای همساده است.

 این هنرمند در یکی از آخرین فعالیت‌های هنری خود صدا پیشه عروسک جناب خان در برنامه خندوانه به کارگردانی رامبد جوان حضور دارد.

منبع: ویکی‌پدیا.


موضوعات مرتبط: بیوگرافی , , ,

|
امتياز مطلب : 3
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


مده ای حکیم پندم که به کار درنبندم (سعدی)
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 790 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم

برو ای طبیبم از سر که دوا نمی‌پذیرم

همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان

تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم

مده ای حکیم پندم که به کار درنبندم

که ز خویشتن گزیرست و ز دوست ناگزیرم

برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان

بگذار تا ببینم که که می‌زند به تیرم

نه نشاط دوستانم نه فراغ بوستانم

بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم

تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را

به زبان خود بگویی که به حسن بی‌نظیرم

تو به خواب خوش بیاسای و به عیش و کامرانی

که نه من غنوده‌ام دوش و نه مردم از نفیرم

نه توانگران ببخشند فقیر ناتوان را

نظری کن ای توانگر که به دیدنت فقیرم

اگرم چو عود سوزی تن من فدای جانت

که خوشست عیش مردم به روایح عبیرم

نه تو گفته‌ای که سعدی نبرد ز دست من جان

نه به خاک پای مردان چو تو می‌کشی نمیرم

"سعدی"



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی (سعدی)
دو شنبه 2 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 787 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی

که به دوستان یک دل سر دست برفشانی

دلم از تو چون نرنجد که به وهم درنگنجد

که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی

نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو

که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی

غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم

تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی

عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم

عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟

دل عارفان ببردند و قرار پارسایان

همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی

نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم

همه بر سر زبانند و تو در میان جانی

اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد

و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی

تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری

عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی

نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم

که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی

مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم

تو میان ما ندانی که چه می‌رود نهانی

مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم

خبرش بگو که جانم بدهم به مژدگانی

بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون

اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی

دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد

نه به وصل می‌رسانی نه به قتل می‌رهانی

"سعدی"

 



|
امتياز مطلب : 4
|
تعداد امتيازدهندگان : 2
|
مجموع امتياز : 2


تصاویر طنز
یک شنبه 1 شهريور 1394 ساعت | بازديد : 823 | نويسنده : ارشیا | ( نظرات )

 

 

برچسب‌ها: طنز , شادی , لبخند , تک درخت , ,

موضوعات مرتبط: , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


موضوعات
تبادل لينک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تک درخت و آدرس lonetree.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سايت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 777
:: کل نظرات : 19

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 317
:: بارديد ديروز : 7585
:: بازديد هفته : 7961
:: بازديد ماه : 10601
:: بازديد سال : 78903
:: بازديد کلي : 339285
منوي کاربري


عضو شويد


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری